×

پزشک معالج حداکثر تلاش خود را برای بیماربه کار برده و آنچه در توان داشته به اندازه بضاعت علمی انجام داده و تنها تخلف وی به موقع معرفی نکردن بیمار به جراح اعلام شده ولذاپارگی رحم و فوت نوزاد منتسب به وی نیست

پزشک معالج حداکثر تلاش خود را برای بیماربه کار برده و آنچه در توان داشته به اندازه بضاعت علمی انجام داده و تنها تخلف وی به موقع معرفی نکردن بیمار به جراح اعلام شده ولذاپارگی رحم و فوت نوزاد منتسب به وی نیست

پزشک-معالج-حداکثر-تلاش-خود-را-برای-بیماربه-کار-برده-و-آنچه-در-توان-داشته-به-اندازه-بضاعت-علمی-انجام-داده-و-تنها-تخلف-وی-به-موقع-معرفی-نکردن-بیمار-به-جراح-اعلام-شده-ولذاپارگی-رحم-و-فوت-نوزاد-منتسب-به-وی-نیست
پارگی رحم و فوت جنین
19/11/1371

بسمه تعالی
ریاست محترم دادسرای دیوان عالی کشور

با احترام طبق محتویات پرونده پیوست در تاریخ 19/11/71 آقای ش0ا0 وهمسرش بانو س 0ب 0 از بانو ف 0ح 0 کارشناس مامائی بیمارستان 000 لاهیجان به دادسرای عمومی لاهیجان شکایت و اعلام داشته اند در اثر سهل انگاری و عدم معرفی به موقع زائو به اطاق عمل از طرف مامای مذکور باعث از بین رفتن بچه و پاره شدن رحم بانو س 0 گردیده است 0 آقای دادستان عمومی لاهیجان پس از اعاده به پاسگاه و تحقیق از متهم و اخذ پرونده بالینی و تعیین علت تامه مرگ نوزاد پسر که کاهش حجم خون جنین متعاقبل پارگی رحم اعلام شده پس از ارسال پرونده به شورای انتظامی نظام پزشکی گیلان و تحقیق از طرفین و سپس ارسال پرونده به هیئت تجدیدنظرانتظامی نظام پزشکی تهران و اخذ نظریه آن و انجام اقدامات لازم نهایتا" به پرونده در شعبه چهارم دادگاه عمومی لاهیجان رسیدگی شد و این دادگاه پس از استماع اظهارات طرفین ورسیدگی به موضوع بشرح دادنامه شماره 698و26697/5/74 در مورد اتهام بانو ف 0ح 0 فرزند ع 0 26ساله ، شغل ماما، اهل وساکن آستانه اشرفیه دایر به بی مبالاتی و قصور نسبی در امرپزشکی منتهی به فوت جنین نه ماهه بانوس 0ب 0 و پارگی کامل رحم وی و برداشته شدن رحم که منجر به نزائی دائمی بانوی نامبرده گردیده به میزان پنجاه درصد تقصیر با توجه شکایت شکات و گزارش ضابط انتظامی و اظهارات و مدافعات غیرموجه و غیرمدلل متهم و گواهی فوت صادره از ناحیه پزشکی قانونی آستانه اشرفیه که علت تامه مرگ جنین راکاهش حجم خون متعاقب پارگی رحم اعلام داشته و با توجه به نظریه کار شناسی هیئت کارشناسان بدوی نظام پزشکی رشت مبنی بر تخلطی متهم از موازین و علکرد پزشکی و نظریه کارشناسی شماره 1192/9/73 هیئت عالی انتظامی نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران منبی بر قصور نسبی به میزان پنجاه در صد متهم و با احرازبزهکاری متهم مستندا" به تبصره 6 ماده 487 و ماده 367 قانون مجازات اسلامی و رعایت مواد 297 و تبصره ذیل آن و بند ب ماده 302 قانون مذکور نامبرده را به تادیه نصف دیه کامل یک مرد بابت 50% تقصیر و قصورش در فوت جنین پسر نه ماهه شکات در حق شاکیان و نیز تادیه مبلغ ده میلیون ریال به عنوان ارش بابت پارگی و برداشته شدن کامل رحم با توجه به میزان تقصیر متهم در حق بانو س 0ب 0 و مستندا" به بند ب ماده 457 قانون مجازات اسلامی خوانده مذکور را به پرداخت مبلغ پنج میلیون ریال به عنوان ارش محکوم و در سایر موارد دعوی خواهانها را ردو رای صادره را ظرف مهلت 20 روز قابل تجدیدنظر اعلام کرده است 0 با تجدیدنظرخواهی خانم ف 0ح 0 و سپس وکلای وی از رای صادره شعبه نهم دادگاه تجدیدنظراستان گیلان بشرح دادنامه شماره 12519/7/74ضمن رد تجدیدنظرخواهی دادنامه تجدیدنظر خواسته در قسمت پرداخت دیه از بین رفتن جنین پسر و پرداخت ارش بابت پارگی رحم و برداشتن رحم خالی از اشکال تشخیص و نتیجتا" تایدی و در قسمت پرداخت ارش مجدد بابت نازائی طبق ماده 475 قانون مجازات اسلامی این قسمت را موجه ندانسته ضمن نقض این قسمت از دادنامه و حذف آن نهایتا" رای تجدیدنظر خواسته را بشرح فوق تایید و ابارم کرده است 0 پرونده بیش از این حکایتی ندارد0
در تاریخ 7/8/74 بانو ف 0ح 0 طی شرحی به عنوان مقام معظم دادستان کل کشورو با ضمیمه نمودن فتوکپی آراء صادره و سایر مدارک ضمن اعترض به دادنامه شماره 12519/7/74 صادره از دادگاه تجدیدنظر استان گیلان تقاضای اعمال ماده 31 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب و نقض دادنامه مذکور و تجدیدرسیدگی را در این مورد نموده است 0 به دستور جناب آقای ف 0 اصل پرونده های مربوطه مطالبه و جهت تنظیم گزارش و اظهارنظر به اینجانب ارجاع گردیده است 0 اینک با توجه به مراتب فوق بشرح آتی اظهارنظر می نماید:

نظریه
با توجه به دلایل ومستندات موجود در پرونده مخصوصا" نظریه شماره 1192/9/73 هیئت عالی انتظامی نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران و اقدامات انجام شده و جامع اوراق پرونده و نظر به اینکه از طرف معترض ایرادواعتراض موثری که نقض دادنامه شماره 19519/7/74 صادر از دادگاه تجدیدنظراستان گیلان را ایجاب نماید به عمل نیامده و دادنامه مذکور فاقد ایراد و اشکال به نظر می رسد فلذا موجبی برای قبول درخواست معترض و اعمال ماده 31 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب وجود ندارد عقیده بر رد این درخواست و اعلام به متقاضی و اعاده پرونده به مرجع مربوطه دارم 0
دادیار دیوان عالی کشور

ریاست محترم دادسرای دیوانعالی کشور

احتراما" عطف به مرجوعه مورخ 28/9/74 و پیرو اقدام مورخ 2/10/74 وصوژل پرونده مرحله تجدیدنظر و ملاحظه پرونده هابه استحضار میرساند:
اجمال جریان پرونده و ا حکام صادره بشرحی است که جناب آقای 00 همکار محترم گزارش نموده اند و با التفات به محتویات و اوراق پرونده ذیلا" مبادرت به اظهارنظر می شود:

نظریه
اشکالات زیر بر آراء صادره وارد است :

الف : اشکالات ماهیتی 1 اظهارنظر پزشکی در خصوص قضیه حسب اوراق پرونده به شورای انتظامی نظام پزشکی گیلان محول شده ونهایتا" منجر به اظهارنظر مشورتی و کارشناسی و تخصصی هیئت 9نفره عالی انتظامی سازمان نظام پزشکی تهران مورخ 1/9/73 شماره 192 گردیده و در این نظریه هیئت با توجه به جامع اوراق پورنده و اوضاع و احوال قضیه اظهارنظر کرده بانو ف 0ح 0 (محکوم علیها) حداکثر تلاش خود را برای بیمار به کار برده و آنچه در توان داشته به اندازه بضاعت علمی انجام داده ولی نظر به اینکه به موقع بیمار را به جراح معرفی ننمده این بی مبالاتی وی قصور نسبی در امرپزشکی می باشد به میزان 50%، حسب اوراق پرونده روز11/11/71 ساعت 9 صبح زائو به بیمارستان برده شده و تحت نظر مامای صبح و سپس ازساعت 2بعدازظهر که شیفت بیمارستان عوض شده تحت نظر محکوم علهیا که دوران طرح را می گذرانده قرار گرفته ، جراح مسئول در بیمارستان حضورنداشته است ، طبق برگ شرح بیمرا مربوط به پرونده بالینی بیمار در بیمارستان وضعیت جنین تا ساعت 15/4 بعدازظره مرتب بوده ، درساعت 30/4 قلب جنین نامرتب شده بیمرا دچار لرز گردیده و فشار خون او9/14 بوده مراتب به اطلاع جراح مسئول (آقای دکتر م 0) که در مطب شخصی خود بوده رسیده ، بیمار در ساعت 40/4 به اطاق عمل منتقل شده ودر ساعت 20/5 توسط دکتر عمل جراحی شده است (بنا به ادعای محکوم علیها و وکیل ایشان عمل جراحی در ساعت 6 بعدازظهر شروع شده است )0درنظریه هیئت عالی انتظامی که اشعار داشته محکوم علیها حداکثر تلاش خودرا به کار برده در خصوص تشخیص اینکه بمیار را به موقع به جراح معرفی نکرده و با توجه به برگ شرح بیمار در پرونده بالینی موقع معرفی کی بوده که محکوم علیها عمل نکرده است نیامده و ضرورت داشته از از هیئت با التفات به برگ شرح بیمار دلائل این اظهارنظر خواسته می شد و عندالاقتضاء در مورد علت پارگی رحم و فوت جنین از جانب هیئت اظهارنظر می گردد فیمابین ترک فعل انتسابی به محکوم علیهابا پارگی رحم و برداشته شدن آن و فوت جنین رابطه ای وجود دارد یا خیر 2 محکوم علیها به اتهام بی مبالاتی و قصور نسبی درامرپزشکی منتهی به فوت جنین نه ماه بانو س 0ب 0 و پارگی کامل رحم محاکمه و محکوم گردیده است ، در خصوص فقیه و علت پارگی رحم و زمان آن و زمان و علت فوت جنین جلب نظر پزشک نگردیده : ضرورت داشته درخصوص زمان شروع عمل جراحی و وضعیت بیمار در اطاق عمل و زمان پارگی رحم و علت پارگی و زمان و علت فوت جنین از حاضرین در اطاق عمل (آقای دکتر م 0جراح ،آقای دکترن 0کمک جراح ، آقای ف 0 تکنیسین بیهوشی و سایر اشخاص حاضر و دخیل در عمل )تحقیق ، گزارش اطاق عمل درپرونده ضبط و سپس از باب رسیدگی به مدافعات محکوم علیه ، و کشف واقع با توجه به این تحقیقات و مراتب فوق و پرونده بالینی بیمار وبرگ شرح بیمار که فوقا" اشاره رفت و عدم حضورجراح مسئول دربیمارستان و ساعت شروع عمل و نظریه پزشک قانونی در مورد علت مرگ جنین که نظر داده علت مرگ می تواند کاهش حجم خون جنین متعاقب پارگی رحم باشد نظریه قاطعی نیست و لایحه محکوم علیها در پرونده بدوی که در خصوص موضوع نگاشته ، نظریه هیئتی از پزشکان قانون در خصوص قضیه و علت پارگی رحم و فوت جنین و زمان آنها و اینکه از ناحیه ف 0ح 0 قصوری به عمل آمده یا خیر و پارگی رحم و فوت جنین منتسب به فعل فعل مشارالیها بوده یا خیر و رابطه سببیت بین فعل یا ترک فعل مشارالیها و ضایعات حاصله وجود دارد یا خیر جلب می گردید 3 در خصوص تعیین میزان ارش راجع به پارگی رحم و برداشتن آن جلب نظر کارشناس نگردیده است 0
ب : اشکال شکلی قضات محاکم باالتفات به بند((د))ازماده 332 قانون آئین دادرسی کیفری و بند7 ماده 208 قانون آئین دادرسی مدنی چنانچه نسبت به قضیه ای مسبوق به رای و نظر و حتی اظهارگواهی و توصیه باشند صالح به صدور حکم در قضیه نمی باشند0 آقای ا0 ریاست محترم شعبه چهارم دادگاه عمومی لاهیجان (محکمه بدوی ) به موجب رای شماره 15410/12/73 دادگاه انتظامی بدوی نظام پزشکی لاهیجان که از جمله دلائل استنادی وی در رای کیفری نیز قرار گرفته نسبت به قضیه مسبوق به رای می باشند و صالح نبوده است 0
علیهذا در مورد اشکالات ماهیتی آراء صادره از حیث ضرورت کشف واقع و رابطه سببیت و توجه به مدافعات محکوم علیها و وکیل ایشان به التفات به بند4از ماده 25 قانون تشکیل دادگاههای عمومی وانقلاب از مصادیق ماده 31 قانن مزبور و در خصوص اشکال شکلی که درمرحله تجدیدنظر از ناحیه محکوم علیها نیز تذکر داده شده و دادگاه تجدید نظر رسیدگی ننموده و موضوع از مصادیق بند3 ماده 18 قانون یادشده می باشد و عقیده به اعمال موادمذکورنسبت به رای شماره 12519/7/74 صادره از شعبه 5 دادگاه تجدیدنظر استان گیلان دارم 0
دادیار دیوان عالی کشور

بسمه تعالی
بااعمال ماده 31 موافقت می شود
مرتضی مقتدائی دادستان کل کشور

رای شعبه 000 دیوان عالی کشور

با توجه به مجموع اوراق پرونده و نظریه پزشکی قانونی آقای دکتر م 0م 0 که می گوید در سراسر بدن نوزاد آثار ضرب و جرحی مشاهده نشد و با توجه به اطلاعات مربوط به زمان تولدعلت تامه مرگ می تواند کاهش حجم خون جنین متعاقب پارگی رحم باشد و با توجه به اینکه نظام پزشکی شهرستان رشت و هیئت عالی انتظامی نظام پزشکی مرکز ضمن اینکه اظهار داشته اند ف 0ج 0 حداکثر تلاش خود را برای بیماربه کار برده و آنچه در توان داشته به اندازه بضاعت علمی انجام داده و تنها تخلف وی را به موقع معرفی نکردن بیمار به جراح اعلام داشته اندچنین استفاده می شود که علت فوت نوزاد کاهش حجم خون متعاقب پارگی رحم بوده لکن مشخص نشده که پارگی رحم از ناحیه چه کسی انجام گرفته و آیا دیر معرفی کردن زائو به پزشک جراح ازنظر علمی موجب پارگی رحم می شود؟ این نکته ای است که متاسفانه در نظریه های پزشکی بیان نشده و لذا انتساب فوت نوزاد و پارگی و برداشتن رحم به متهمه ثابت نیست و لذا با قبول اعتراض معترض آراء صادره نقض و پرونده جهت بررسی به شعبه دیگر دادگاه های عمومی لاهیجان ارجاع می گردد0

مرجع :
کتاب نظریات قضائی دادستانی کل کشوردراجرای مواد 18 و 31 قانون
تشکیل دادگاههای عمومی وانقلاب آراء جزائی 1375
جلداول تهیه وتدوین : محمدهاشم صمدی اهری انتشارات گنج دانش

139

نوع : آراء و نظریات

شماره انتشار : 70

تاریخ تصویب : 1371/11/19

تاریخ ابلاغ :

دستگاه اجرایی :

موضوع :

منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)

    

قانون های مرتبط

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.