×

خواسته خواهانها در قسمت استرداد و وضع ید آنها بر ماترک با مطالبه اجور نسبت به همان املاک برخلاف نظر دادگاه دارای مبنا و منشا واحد میباشد

خواسته خواهانها در قسمت استرداد و وضع ید آنها بر ماترک با مطالبه اجور نسبت به همان املاک برخلاف نظر دادگاه دارای مبنا و منشا واحد میباشد

خواسته-خواهانها-در-قسمت-استرداد-و-وضع-ید-آنها-بر-ماترک-با-مطالبه-اجور-نسبت-به-همان-املاک-برخلاف-نظر-دادگاه-دارای-مبنا-و-منشا-واحد-میباشد
کلاسه پرونده : 60371213
شماره دادنامه : 350/13
تاریخ رسیدگی : 2/6/71
تجدیدنظرخواهان : بانوان (الف ) و (ب ) و (ت ) و (ج ) و (د) و (ه ) و (س ) و (ش )
تجدیدنظرخواندگان : آقایان (ک ) و (گ )
تجدیدنظرخواسته : دادنامه شماره 30366365/6/70 صادره از دادگاه حقوقی یک 000
مرجع رسیدگی : شعبه 13 دیوان عالی کشور
هیئت شعبه : آقایان 000
خلاصه جریان پرونده : اولا در تاریخ 17/10/63 بانوان (الف ) و (ب ) و (ت ) و (ج ) و (د) دادخواستی به طرفیت آقایان (ک ) و (گ ) به خواسته صدور حکم بر استرداد سهم الارث اموال منقول و غیرمنقول پدری خود مقوم به یک میلیون و پانصد هزار ریال و اجرت المثل چهارده ساله اراضی زراعی و مغازه از زمان تصرف خواندگاه به دادگاه عمومی 000 تقدیم نموده و در متن دادخواست چنین توضیح داده که مورث اینجانبان مرحوم (ص ) در تاریخ 1338 فوت نموده و پس از فوت وی خواندگان تاکنون از استرداد سهم الارث اموال منقول و غیرمنقول پدری اینجانبان خودداری و حاضر به تحویل سهم الارث نیستند با اعلام اینکه اموال غیرمنقول ماترک پدری عبارت از شش دانگ چهار قطعه زمنی مزروعی به پلاکهای 000 بخش 000 و سه دانگ مشاع از شش دانگ یک باب دکان پلاک 000 و سه دانگ و سه چهارم دانگ مشاع از شش دانگ عمارت پلاک 000 بخش یک 000 با احتساب اجرت المثل ماهیانه سه دانگ مغازه جمعا هفتصد و چهل هزار ریال و اجرت المثل اراضی جمعا هفتصد هزار ریال و اجرت المثل سهمی عمارت مسکونی است 0 به عبارت اخری خواسته خود را به استرداد اموال غیرمنقول به شرحی که فوقا احصاء نموده و اجرت المثل ایام تصرف خواندگان منحصرا خواستار شده اند که در دادخواست مذکور به کلاسه 63635 ثبت دادگاه مذکور ]است [ و پس از آن با تعیین وقت طرفین را جهت رسیدگی دعوت نموده ثالثا در تاریخ 30/2/64 آقایان (ک ) و (گ ) دادخواستی به طرفیت بانوان (الف ) و (ب ) و (ت ) و (س ) و (د) و (ش ) و (ه ) فرزندان مرحوم (ص ) و بانو (الف ) فرزند 000 به خواسته تقابل نسبت به پرونده کلاسه 63635 موضوع تنفیذ وصیت نامه مرحوم (ص ) مورث خود به دادگاه عمومی 000 و به شرحی که در دادخواست توضیح داده و با استفاده از مهلت قانونی در اولین جلسه دادرسی تسلیم نموده و رسیدگی و صدور حکم بر تنفیذ وصیت نامه عادی مورخ 1/3/59 مرحوم 000 مورث خود را تقاضا نموده که با وصول دادخواست تقابل دادگاه تواما با دعوت طرفین رسیدگی نموده متداعیین به شرح صورتجلسه مورخ 16/7/64 تقاضای تجدید جلسه به منظور مذاکرات اصلاحی را نموده اند و متعاقب آن با تقدیم توافق نامه مورخ 11/3/64 که به امضاء کلیه متداعیین رسیده اموال موروثی را ما بین خود تقسیم و براساس آن تقاضای صدور گزارش اصلاحی نموده اند0
سپس دادگاه طرفین را جهت تایید مفاد سازشنامه دعوت و در جلسه مورخ 17/8/65 که دادگاه در وضعیت دادگاه حقوقی یک به رسیدگی ادامه داده است متداعیین اصلی و تقابل توافقنامه را مورد تایید قرار نداده اند و به هر حال علی رغم تقاضای مجدد سازی و تجدید جلسات طرفین سازش خود را اعلام نداشته اند0 سپس در قبال دستور اخذ توضیح مورخ 22/1/69 دادگاه خواهانها خواسته خود را طی لوایح ارسالی از استرداد سهم الارث به تقسیم ترکه در غیرجلسه اول تغییر داده اند0 نهایتا دادگاه پس از یک سلسله اقدامات به شرح فوق و رسیدگیهای لازمه و درج توضیحات و مدافعات اصحاب دعوی با کسب عقیده مشاور به موجب دادنامه تجدیدنظرخواسته با اشاره به اقدامات به شرح فوق به این استدلال که اولا چون به استناد ماده 117 قانون آیین دادرسی مدنی تغییر خواسته می بایست در اولین جلسه دادرسی به عمل آید و خواهانهای اصلی در غیر جلسه اول خواسته خود را از استرداد سهم الارث به تقسیم ترکه تغییر داده اند که غیر موجه می باشد لذا حکم به رد دعوی صادر]می نماید[ ثانیا چون مطالبه سهم الارث با تقسیم ترکه با دعوی مطالبه اجرت المثل ایام تصرف خواندگان اراضی خواهانها از یک منشا و مبنا نبوده دو نحوه مختلف است و در یک دادخواست قابل مطالبه نیست لذا به استناد ماده 71 قانون آیین دادرسی مدنی رای به بطلان دعوی اقامه شده به کیفیت مطروح صادر کرده ثالثا در خصوص دعوی تقابل با توجه به اینکه خواندگان تقابل منکر انتساب وضعیت وصیت نامه به صورت خود نیستند بلکه مفاد آن را مورد تنفیذ قرار نداده که با این تقدیر و با توجه به ماده 830 قانون مدنی مشعر بر اینکه رد یا قبول بعد از فوت موصی معتبر است و خواهانها دلیلی بر قبول موصی بعد از فوت موصی ارائه و ایراد نکرده اند لذا مستند به ماده فوق و ماده 843 همان قانون حکم بر تنفیذ وصیت نامه تا میزان ثلث ترکه صادر و دعوی تنفیذ وصیت نامه را مازاد بر ثلث ترکه غیرثابت تشخیص و مردود اعلام نموده است که بانوان (الف ) (که غیر از رقیه 000 است ) و (ب ) و (ت ) و (ج ) و (د) و آقایان (ه ) و (س ) و (ش ) شهرت همگی 000 جمعا هشت نفر طبق اسامی مندرج در دادخواست که فقط اثر انگشت وامضاء (الف ) و (ب ) و (ج ) و (ت ) و ظاهرا (د) ذیل دادخواست مشهود است پس از ابلاغ تجدیدنظرخواهی کرده اند که پرونده امر پس از ثبت و اعلام بقاء دادگاه صادر کننده رای به عقیده خود و تبادل لوایح به دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع گردید0 لایحه پیوست دادخواست تجدیدنظری با اثر انگشت بانوان (ب ) و (ج ) و (الف ) می باشند که به موجب آن وصیت نامه ابرازی آقایان (ک ) و (گ ) را مورد قبول قرار نداده و منظور از دادخواست را مطالبه سهم الار ث اعلام داشته که تقسیم سهم الارث تجدیدنظرخواندگان نی پاسخ داده اند0 اینک هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل است و با مطالعه محتویات پرونده و گزارش تنظیمی مشاوره نموده به شرح زیر رای می دهد:
(اعتراضات تجدیدنظرخواه بر دادنامه های شماره 30366365/6/70 دادگاه حقوقی یک 000مالا وارد به نظر می رسد زیرا اولا در شرایطی که خواسته خواهانها در اصل استرداد سهم الارث پدری بوده که تعبیر 000 شده همانا وضع ید بر املاک موروثی است و چنانچه خواهانهای اصلی در قبال اخذ توضیح دادگاه آنهم بعد از چند جلسه طول لوایحی مطالبی تحت عنوان تقسیم اموال و با عناوینی از این قبیل اعلام داشته این عناوین ماهیت اصلی خواسته آنها را که همان استرداد سهم الارث آنهاست تغییر نمی دهد خاصه آنکه وضعیت وصیت نامه ابرازی خواندگان را مورد تنفیذ قرار نداده که این عدم قبولی با تقسیم ساده ماترک آنگونه که داداه تعبیر نموده منافات دارد ثانیا خواسته های خواهانها در قسمت استرداد و وضع ید آنها بر ماترک با مطالبه اجور نسبت به همان املاک بر خلاف نظر دادگاه دارای مبنا و منشا واحد می باشد و می توان یکجا و در یک دادخواست مطالبه نمود و دو خواسته با منشاء مغایر تلقی نمی شود بنابه مراتب و جهات اشعاری و امکان تاثیر نقایص یاد شده در دعوی تقابل خواندگان اصلی دادنامه تجدیدنظر خواسته در مجموع مشتمل بر اشکال قضایی و قانونی است و آنرا در هر دو مورد به استناد بند (ب ) ماده 6 قانون تعیین موارد تجدیدنظر احکام دادگاهها و نحوه رسیدگی آنها نقض و رسیدگی مجدد را به دادگاه حقوقی یک 000(دادگاه نزدیک ) محول می نماید0)

مرجع :
کتاب آرای دیوان عالی کشور درامورحقوقی 1
صلاحیت ، داوری ، خسارات ، امورحسبی ، وقف ، معامله فضولی ، تهاتروغص
تالیف یدالله بازگیر، ازانتشارات ققنوس ، چاپ اول ، سال 1377

نوع : آراء و نظریات

شماره انتشار : 350

تاریخ تصویب : 1371/06/02

تاریخ ابلاغ :

دستگاه اجرایی :

موضوع :

منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)

    

قانون های مرتبط

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.