نظریه مشورتی
آیا استرداد دلیل از سوی خواهان در دادرسی امکانپذیر است؛ اعم از آن که دلیل بررسی و ارزیابی شده یا هنوز بررسی و ارزیابی نشده است؟ این امر چه تأثیری در دادرسی دارد؟
آیا استرداد دلیل از سوی خواهان در دادرسی امکانپذیر است؛ اعم از آن که دلیل بررسی و ارزیابی شده یا هنوز بررسی و ارزیابی نشده است؟ این امر چه تأثیری در دادرسی دارد؟
بر مبنای ملاک ماده 218 قانون آیین دادرسی مدنی مصوب سال 1379 آیا میتوان گفت که این اصل و قاعده است و از آنجا که ادله در مالکیت خواهان است، استرداد آن در هر زمانی در طول فرآیند دادرسی جایز است و بر روند دادرسی اثری مثبت یا منفی بر جای نمیگذارد یا اینکه ماده مذکور استثناء است و نمیتوان آن را به عنوان قاعده تلقی کرد؟ آیا میتوان بر مبنای ماده 1298 قانون مدنی و نیز ماده 207 قانون آیین دادرسی مدنی مصوب سال 1379، اصل را بر ممنوعیت استرداد دلیل ارزیابیشده و جواز استرداد ادله ارزیابینشده قرار داد؟ چنانچه قائل به امکان استرداد دلیل باشیم، با توجه به اینکه ممکن است این استرداد پس از مرحله بررسی ادله و اتمام اظهارات و ایرادات مختلف طرفین دعوا باشد، در هر یک از فروضی که نتیجه ارزیابی ادله، صحیح و به نفع خواهان یا باطل و به ضرر خواهان باشد، آیا استرداد دلیل ممکن است؟
خواهان همانگونه که میتواند برای اثبات دعوا به دلایلی استناد کند، میتواند پس از استناد به یک دلیل از آن انصراف دهد؛ اما این امر مانع از آن نیست که دادگاه با اختیار حاصل از ماده 199 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب سال 1379 برای کشف حقیقت هرگونه تحقیق یا اقدامی را از جمله با استفاده از دلیلی که خواهان از آن انصراف داده است، به عمل آورد؛ همچنان که خوانده نیز میتواند به همان دلیل استناد کند.
صرف نظر از مفاد ماده 52 قانون آیین دادرسی مدنی بر فرض آن که وصی، جزء ورثه نباشد و صرفاً وصی باشد، در صورت تقدیم دادخواست در راستای اجرای وصیتنامه نام خود را باید در ردیف خواهان بنویسد یا اینکه ورثه را در ردیف خواهان و خود را به عنوان ذیسمت در ردیف نماینده ذکر کند؟
با عنایت به ماده 52 قانون آیین دادرسی مدنی، وصی مدیری است که از جانب موصی ماموریت اداره و تصفیه ترکه را بر عهده دارد و ماده 264 قانون امور حسبی این ماموریت را به رسمیت شناخته است و با عنایت به اینکه وصی مستنداً به ماده 269 قانون امور حسبی جهت اداره ترکه مبادرت به دعوی میکند، بنابراین وصی باید در دادخواست تقدیمی در ستون خواهان نام خود را درج و در ستون مربوط به سمت، مراتب طرح دعوا به عنوان وصی متوفی تصریح کند.
اگر یک شخص دارای اختلاف و ترافع با محجور فاقد ولی خاص باشد و این شخص بخواهد برای احقاق حق خود طرح کند، آیا ضروری است محجور و قیم دادستان (هر سه) را توامان طرف دعوی قرار دهد؟ یا اینکه طرح دعوی به طرفیت قیم کفایت میکند؟
با توجه به مواد 1180 و 1193 قانون مدنی و ماده 105 قانون آیین دادرسی مدنی، در فرض سوال دعوا علیه محجوری که فاقد ولی خاص است، باید به طرفیت قیم او اقامه شود و نیازی به طرف دعوی قرار دادن دادستان نیست.
منبع : روزنامه حمایت
معامله به قصد فرار از دین مهریه میزان عیدی کارگران در سال 1399