×

نظریه مشورتی

نظریه مشورتی

در صورتی که طرفین حق‎الزحمه کارشناسی یا داوری را پرداخت نکنند، آیا می‎توان در همان پرونده یا پرونده‎های دیگر، از مبالغی که یک طرف یا طرفین به عنوان خسارات احتمالی تودیع کرده‎اند یا به عنوان دیگری توقیف شده، حق‎الزحمه داوری یا کارشناسی را به تقاضای داور یا کارشناس برداشت کرد؟

نظریه-مشورتی وکیل 

در صورتی که طرفین حق‎الزحمه کارشناسی یا داوری را پرداخت نکنند، آیا می‎توان در همان پرونده یا پرونده‎های دیگر، از مبالغی که یک طرف یا طرفین به عنوان خسارات احتمالی تودیع کرده‎اند یا به عنوان دیگری توقیف شده، حق‎الزحمه داوری یا کارشناسی را به تقاضای داور یا کارشناس برداشت کرد؟

اولا، با توجه به مواد 120 و 324 قانون آیین دادرسی مدنی مصوب سال 1379، هدف از اخذ خسارت احتمالی، جبران خسارت طرف مقابل دعواست. در مورد وجوه نقدی توقیف‎شده دیگر نیز دادگاه باید طبق مقررات قانونی مربوط رفتار کند و نمی‎تواند از محل وجوه مذکور، حق‎الزحمه کارشناس یا داور را پرداخت کند. ثانیا، ضمانت اجرای عدم پرداخت حق‎الزحمه کارشناس در ماده 259 این قانون ذکر شده است و در مورد حق‎الزحمه داور نیز در صورت عدم پرداخت از سوی طرفین طبق قواعد عام وصول طلب باید اقدام شود. بدیهی است چنانچه برای پرداخت حق‌الزحمه داور حکم صادر و برای وصول الباقی حق‎الزحمه کارشناس دستور لازم صادر و سپس مطابق مقررات مربوط پرونده اجرایی تشکیل شده و از مبالغی که به عنوان خسارت احتمالی ایداع شده، رفع نیاز شده باشد، دستور توقیف آن و وصول حق‎الزحمهه‎ای مذکور از محل آن با منع قانونی مواجه نیست.

در پرونده‎های اجرای احکام کیفری که محکوم‎علیه متواری است، یکی از راهکارهای موثر در اجرای حکم، مسدود کردن کد ملی است. در مواردی که اجرای احکام کیفری از طرقی از قبیل احضار، جلب و صدور دستور ضبط وثیقه و اخذ وجه‎الکفاله، موفق به اجرای حکم کیفری نشود، آیا با توجه به اطلاق عبارت «اعمال محدودیت‎های اجتماعی برای محکومان متواری» مندرج در سند تحول قضایی، می‎توان در جهت دسترسی به محکوم‎علیه، شماره ملی وی را مسدود کرد؟

بهره‎مندی از ارائه خدمات مبتنی بر اسناد هویتی (کارت ملی و شناسنامه) از جمله حقوق مدنی هر شخص است و اصولا با توجه به اصل بیست‎ودوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، نمی‎توان کسی را از این حقوق محروم کرد؛ مگر در مواردی که قانون تجویز کند.

مطابق بند «ب» ماده 427 قانون آیین دادرسی کیفری، جرایم مستلزم پرداخت دیه یا ارش در صورتی که میزان یا جمع آنها کمتر از یک‎دهم دیه کامل باشد، قطعی و غیرقابل اعتراض است. در پرونده‎های دارای یک شاکی و دو متهم، که دیه متعلق به هر یک از متهمان کمتر از یک‎دهم و قابل اعتراض نیست، ولی با در نظر گرفتن جمع دیات متعلق به شاکی که بیش از یک‎دهم است، از جانب وی قابل اعتراض است، آیا این استدلال دادگاه تجدیدنظر صحیح است و در این فرض، آیا رای فقط از ناحیه شاکی قابل تجدیدنظرخواهی است و از ناحیه متهمان قطعی و غیرقابل طرح در دادگاه تجدیدنظر است؟

مستفاد از مواد 302 و 427 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب سال 1392، چنانچه افرادی به‎نحو جداگانه نسبت به فرد واحدی، ضرب‎وجرح عمدی وارد آورند، نصاب و ضابطه مقرر برای تجدیدنظرخواهی نسبت به رای صادره، میزان صدماتی است که هر یک از آنان وارد آورده‎اند و نه مجموع دیات متعلقه. بدیهی است که چنانچه ضرب‎وجرح عمدی وارده ناشی از رفتار مشترک (مشارکت) متهمان باشد، مجموع دیه متعلقه به مجنی‎علیه، نصاب و ضابطه تجدیدنظرخواهی خواهد بود.

منبع : روزنامه حمایت

    

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.