از آنجائی که حسب محتویات پرونده تجدیدنظرخوانده نه مستاجربوده و نه متصرف بنابراین طرح دعوی علیه وی به استناد ماده 337ق 0م که استیفاء منفعت نکرده است وجاهت قانونی نداشته است
.
تاریخ رسیدگی : 29/3/75
شماره دادنامه : 75/617و618و619
مرجع رسیدگی : شعبه نهم دادگاه عمومی تهران
رای دادگاه
در این پرونه آقای (ت ) با وکالت آقای (ج ) وکیل دادگستری به موجب دادخواست ثبت شده به شماره 2618246/10/1371 در دفتررئیس کل دادگاههای عمومی تهران به طرفیت آقای (ه) به خواسته مطالبه اجاره بهاء دریافتی مقوم به مبلغ دو میلیون و پانصد هزار ریال با احتساب خسارات قانونی دادخواستی به شرح مندرجات دادخواست به دادگاه تقدیم داشته مفادا" آنکه شش دانگ یک دستگاه آپارتمان دارای پلاک ثبتی شماره 10/1823 بخش سه تهران تعلق به خواهان دارد و خواهان در سال 1360 به دلائلی محکوم به حبس ابد بوده و در غیاب وی آقای (ه) که پدر همسرش می باشد از شهریور ماه 1361 آپارتمان موصوف را به مستاجر واگذار کرده و اجاره بهاء آن را شخصا"دریافت می کرده است و اخیرا" خواهان پس از تحمل حدود ده سال حبس با برخورداری از عفو عمومی آزاد می شود لکن به دلیل اینکه منزل مسکونی وی در تصرف مستاجر بوده لذا مدتی را نزد آشناسان و حتی مسافرخانه سپری می کند تا اینکه در نتیجه ارسال وابلاغ اظهارنامه رسمی خوانده ناچار به تخلیه آپارتمان از آخرین مستاجر آقای (ش ) شده و آن را در تاریخ 10/9/1371 تحویل خواهان می دهد اماازپرداخت اجاره بهاء دریافتی در طول ده سال به بهانه های مخلتف امتناع می نماید خوانده پرونده مذکور به عنوان دعوی متقابل دادخواستی که به شماره 1512348/6/1372 ثبت دفتر رئیس کل دادگاههای عمومی تهران گردیده است تقدیم دادگاه نموده است و در ضمن خواسته خود را مطالبه مبلغ هشت میلیون و پانصد هزار ریال بابت تعمیرات آپارتمان پلاک ثبتی 10/3823 بخش سه تهران متعلق به خوانده دعوای متقابل اعم از تعمیرات اساسی آپارتمان ، کاعذ دیواری ، تعویض لوله ها، تعمیر فرورفتگی چاه فاضلاب و سایر دریافتی های خوانده دعوای تقابل بشرح برگ جداگانه ضمیمه دادخواست تعیین نموده است و مفادا" توضیح داده است خوانده دعوای متقابل دامادم می باشد که در از طریق دادسرای نظامی ارتش جمهوری اسلامی ایران دستیگر و به اتهام اقدام علیه امنیت کشور به حبس ابد محکوم گردیده است و چون نامبرده مالک یک دستگاه آپارتمان پلاک 10/3823 بخش سه تهران بوده است بعد از دستیگری آپارتمان وی هم توسط دادسرای انقلاب اسلامی ارتش لاک ومهر گردید تا با مراجعات مکرر بعد از یک سال لاک ومهر آپارتمان را مرتفع و تحویل دخترم دادند، همسر خوانده دارای دو فرزند بود که برای امرار معاش مجبور شد آپارتمان را به اجاره واگذار نماید و در نتیجه همراه با مادر شوهرش (مادر خوانده )خانم (ف )ازطریق سازمان مسکن رابینسون طی قراردادشماره 15208/12/1361 رای آپارتمان را به آقای (ب ) با یک میلیون ریال ودیعه و ماهیانه شصت هزار ریال به اجاره واگذار نمودند که فتوکپی مصداق اجاره نامه آن را ضمیمه دادخواست نموده است خواهان مذکور(خواهان دادخواست و دعوی متقابل ) اضافه نموده است مال الاجاره توسط مادر خوانده و همسرش دریافت می شد آقای (ب ) تا پایان سال 1366 مستاجر آپارتمان بود که در همین خلال همسر خوانده به همراه دو فرزندش از ایران خارج شدند که تا به حال از محل آنان اطلاع در دست نیست و مبلغ یک میلیون ریال ودیعه را هم با خود بردند و چون آقای (ب ) می خواست آپارتمان را تخلیه نماید با صدور اجازه از ناحیه خوانده از زندان اینجانب مبلغ یک میلیون ریال ودیعه را از بازار نزول و به مستاجر پرداخت کردم ، پس از تخلیه آپارتمان در تاریخ 15/12/1366 چون برای واگذاری و اجاره مجدد آپارتمان نیازمبرم به تعمیرات اساسی داشت که در صورت عدم تعمیر هیچکس حاضر به اجاره کردن نبود مراتب در زندان به خوانده اعلام و ایشان اجازه دادند آپارتمان را تعمیر نمایم تعمیرات مدت چهار ماه طول کشید و کلیه اطاقها و هال و پذیرائی و سپس کابینت در آشپزخانه نصب نمودم و آپارتمان دارای وام بانکی از بانک ملی بود که اقساط ماهیانه آن بیست و یک هزار ریال بود گو این اقساط از پایان بهمن سال 1360 لغایت آبان ماه سال 1371 من پرداختم ونظر به اینکه در مدت ده سالی که خوانده در زندان بوده گاه که برای مرخصی می آمدند مبالغی هم پول به صورت قرض الحسنه از اینجانب دریافت می داشتند و زمانی که در سازمان منافقین فعالیت داشت هیچگاه در یک خانه ساکن نبودو هرچند ماه یک بار محل سکونت خود را تغییر می داد کلیه اجاره های آن را با هزینه حمل و نقل اثاثیه من پرداخت نموده ام و کل اجاره ای را که من دریافت داشته ام وحسب اجازه خوانده من به عنوان موجر قراردادها اجاره را امضاءکرده ام اولی از تاریخ 26/3/1367 با دریافت هفت میلیون ریال وجه نقد به عنوان ودیعه و ماهیانه ده هزار ریال اجاره به مدت ده ماه به به آقای (ق ) اجاره داده ام و بعد از نامبرده از تاریخ 4/2/1368 لغایت 8/9/371مجددا" آپارتمان رابه مدت سه سال و هفت ماه به آقای (ش ) با مال الاجاره هشت میلیون و دیهه و بیست هزارریال مال الاجاره واگذار نمودم که مجموع دریافتی نهصد و شصت هزار ریال می باشد که آقای خوانده ضمن دریافت چندین برابر آن اطلاع دقیق از وضعیت اجاره داشته است و درضمن دادخواست خواهان تقاضای محکومیت خوانده را به پرداخت مبلغ هشت میلیون و پانصد هزار ریال نموده است خواهان فوق الذکر آقای (ه) دادخواست دیگری به عنوان دعوی متقابل تقدیم داشته است که به شماره 8686/3/1374 ثبت دفتر معاون رئیس کل دادگستری استان گردیده است و در ضمن دادخواست اظهار داشته است مدت 36 ماه کلا" منزل مورد دعوی را با اجازه خود زندانی به اجاره دادام و کلیه مال الاجاره را به عیال واولاد نامبرده پرداخت نمودم و مدت چهار سال کلیه هزینه های تحصیل و خرج و لباس وپوشاک عیال واولاد نامبرده را پرداخته ام علاوه بر این مبلغ 850000ریال بابت پرداخت اقساط منزل ماهیانه 21000ریال به بانک ملی شعبه فروردین و خرج خود خوانده شده و در ضمن تقاضای محکومیت خوانده را به پرداخت مبلغ 850000 ریال طلب خود نموده است دادگاه باتوجه به مراتب مذکور در مورد دادخواست دعوای تقابل ثبت شده به شماره 8686/3/1374 علاوه بر اینکه با توجه به مستفادازمدلول ماده 284 قانون آئین دادرسی مدنی که در ضمن مقرر می دارد(و چنین دعوی را در صورتی که با دعوای اصلی ناشی از یک منشاء یابادعوای نامبرده ارتباط کامل داشته باشد دعوی متقابل نامند) با توجه به موضوع خواسته اصلی که فقط مطالبه مال الاجاره دریافتی خوانده دعوای اصلی می باشد از مصادیق دعوای تقابل محسوب نمی گردد نظر به اینکه طبق ماده 288 قانون آئین دادرسی در خارج از مهلت تعیین شده درقانون به دادگاه تقدیم شده قابل استماع نبوده و قرار رد درخواست فوق الذکر صادر می گردد و اما در مورد دادخواست خواهان اصلی با وکالت آقای (ج ) به خواسته مطالبه مبلغ دریافتی خوانده دعوی اصلی بابت مال الاجاره آپارتمان پلاک ثبتی 10/2823 بخش سه تهران نظر به اینکه آقای وکیل خواهان دلیلی که دلالت بر عنوان تصرف خوانده در آپارتمان مذکور و با کیفیت در اختیار وی قرار گرفتن آپارتمان و یا در اختیاروی قراردادن آن و مدت به اجاره دادن آپارتمان اعم از ناحیه خوانده مذکور و یا شخص و یا اشخاص دیگر و در صورتی که خوانده آپارتمان را باو اجاره داده باشد چه مبلغ به عنوان مال الاجاره دریافت داشته است و یا مسئولیت چه مبلغی بعهده اوبوده است اقامه ننموده است و نظر به اینکه آنچه را خواهان دادخواست تقابل به آن اقرار نموده است اقرار مطلق و ساده نبوده است تا مثبت استحقاق خواهان به مبلغ مورد مطالبه باشد لذا به نظردادگاه به جهات مذکوره و سایر اوضاع و احوال و قرائن موجود دعوای وکیل خواهان اصلی به کیفیت مطروح فاقد وجاهت قانونی و محکوم به رد است و بالتبع دعوای تقابل در حدی که از مصادیق تقابل است موضوعا" منتفی بوده و موردی جهت طرح آن نیست و سایر قسمتهای خواسته هم به لحاظ اینکه از مصادیق دادخواست تقابل محسوب نمی گردد قابل طرح در این مرحله و تحت عنوان مقید در دادخواست نیست لذا به جهات مذکوره دادخواست مطروح به عنوان تقابل مردود خواهدبود این رای به استناد مدلول بند ششم ماده 19 و مدلول ماده 27قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب ظرف بیست روز پس از ابلاغ تجدیدنظردر دادگاه تجدیدنظراستان می باشد0
رای شعبه 11 دادگاه تجدیدنظراستان تهران
تجدیدنظرخواهی آقای (ج ) به وکالت از آقای (ت ) نسبت به دادنامه شماره 617618 صادره از شعبه 9 دادگاه عمومی تهران که حسب مندرجات آن دعوی موکل وی مبنی بر مطالبه اجاره بهاء دریافتی مردود اعلام گردیده است متضمن دلیل یا دلایلی نیست که مورد توجه و امعان نظر قرار گیرد زیرا اجاره بها را یا باید مستاجر بپردازد یا متصرف ملک موردنزاع ، از آنجائی که حسب محتویات پرونده تجدیدنظرخوانده نه مستاجر بوده و نه متصرف بنابراین طرح دعوی علیه وی به استناد ماده 337 قانون مدنی که استیفاء منفعت نکرده است وجاهت قانونی نداشته و دادنامه تجدیدنظرخواسته که با استدلال مذکور مطابقت دارد منطبق با موازین قانونی بوده و صحیحا" صادر گردیده و با رد تجدیدنظرخواهی تجدیدنظرخواه رای بر تایید آن صادر و اعلام می گردد رای صادره قطعی است. 9/10/75/11ت /1575و1574و1573
مرجع :
کتاب سقوط تعهدات - ضمان قهری - به اهتمام یداله بازگیر
انتشارات فردوسی - چاپ اول 1379 - چاپ دریا
نوع : آراء و نظریات
شماره انتشار : 619
تاریخ تصویب : 1375/03/29
تاریخ ابلاغ :
دستگاه اجرایی :
موضوع :
منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)
هرگاه کسی بر حسب اذن صریح یا ضمنی از مال غیر استیفاء منفعت کند صاحب مال مستحق اجرت المثل خواهدبود صدور و حکم بر محکومیت خوانده به استناد مواد367و337 ق 0م
