باعرض سلام خدمت شما جناب آقای دکترروحانی: احتراما باستحضارتان میرسانم

باعرض سلام خدمت شما جناب آقای دکترروحانی: احتراما باستحضارتان میرسانم که بنده نیاز به یک درخواست اعاده دادرسی دردیوانعدالت اداری دارم که چون دارای حساسیت خاصی بلحاظ آخرین راه و چاه میباشد ازشمابزرگوار خواهشمندم تا خلاصه ایی از وضعیت را برایتان مرقوم میدارم و انشاالله شما مرا یاری و مساعدت فرمایند.بنده استخدام رسمی کمیته امداداستان کردستان بودم که درسال 71 استخدام شده و تا سال 79 مشگلی نبود تا اینکه فردی ازهمکاران اداره به سفارش برادرخانمش که نماینده مجلس بودند به پست مدیرکلی ابقاشدو مشگلات وبدبختی خیلی ازهمکاران بخاطربوجود آوردن یک جو باندبازی شروع شد. ازجملهبنده را که مسول آماروتحقیقات بودم به دلیل خصومت دریک پرونده ی ساختگی اختلاس جای داد که اصلا به من و واحد من که کارمالی نبود ربط نداشت ولی تابتوانم خودم را زاین مخمصه نجات و بیگناهیم را ثابت کنم دقیقا 2سالو نیم طول کشید که الحمدالله هم دادگاه سنندج و هم دیوانعدالت که شکایت داده بودم تبرءه شدم و شروع بکارم کردند که این بازگشت بکار برای مدیرکل بسیار سخت و مجدد جبهه گرفته البته اینبار بسیارسختتر فلذا حین رفتن بکار بنده را به شهرستان سروآباد(50کیلومتری مریوان) فرستاد آنهم درپست غیر پست قبلی خودم و بابت این تغییر پست 2گروه هم کسرشد ازحکم کاگزینیم بزبان ساده تر مرا مجددا تنبیه اداری کرد یعنی هم تغییر پست و هم کسر 2گروهدادند. لذا چون بسیار ازمصیبت بیکاری و بدنامشدن درمضیقه بودم بازقبول کرده و پست انباردارو صندوقدار که در زمان تحویل آن این دو کار در یک چارت سازمانی بود از بدشانسی من چرا که بعد ازاینکهمن را جابجاکردند این چارت به 2 قسمت یک انباردار و یک پست صندوقدار تبدیل شد حال بااین تواصیف و مشگلات عدیده دیگری مثل تردد من از سنندج به سروآباد و نبودن انبار دراداره بلکه خیلی دورتر از ادارهو صندوقم و حتی گماردن رییس جدیدی در سروآباد که فقط تحت الامر خودمدیرکل باشد تا بتمام معنا مرا در شرایط سخت و زیر ذره بین قراردادنها بود که متوجه شدم به چه دامی افتاده ام و تازه فهمیدم که ازچاله به چاه افتادن بود به همین خاطر بسیابسیارمراقب بودم که ضعفی نداشته باشم تا بهانه ی دیگر برای مدیرکل بیشرف بشه. بهرحال وقتی شروع بکارکردم دیدم برای 13هزارنفر تحت پوشش کمیته امداد آن منطقه از قبل کوپن ارزاق توزیع گشته و قرار برتوزیع کالاهایی مثل آرد- برنج- قندوشکروروغن وپنیر است.که درحدود 500تن میبود.(سال82) واین وضعیت برای عید 83 باید انجام و توضیع میشد حال شمافکر کنید که کل اداره یعنی از رییس تا سرایه دارو سرباز اداره بسیجوار شروع بکارکردیم تا کالاها را درقبال کوپن وپول توزیع کنیم این درحالی بود که در اورامانات که زیرمجموعه ای از سروآباد بود ماشاخه ای فرعی داشتیم و هرروز چندین بار ماشین باری کالا را هم به انجا که یک کارمند در آنجابود میفرستادیم که او هم آن روستاهای منطقه را توزیع کند. و نکته ی قابل ذکر اینجاست که شما بزرگوارباید مورد توجه تان قرار بگیرد که یک بخشنامه تحت عنوان افت انبار برای انباردار نیز ارسال شده بود که 3درصد وزن کالاهارا بعنوان افت انبار برای انباردار درنظر میگرفتند یعنی اگر ما 100تن برنج داشتیم باید 3هزارکیلوی آن را افت حساب میکردندو این نکته ی بسیار مثبتی برای انباردارها بود. اما بعد از اتمام کار تازه فهمیدم که این بخشنامه را به عمد برای من حساب نکرده و کسرهای کالاها که یک امر طبیعی است را برایم تحت عنوان ( نه تنها افت محاسبه نکردن بلکه میتوانستند به بدهی خودم داده تا ازحقوق کسر شود که برای اکثر انبادارهای کشور همین رویه است) اختلاس به هیات تخلفات در تهران فرستادند و حکمی که هیات تخلفات برایم داده بود اخراج بود.حال چیزی که بسیار مهمه اینه که کسریهای انبار من از 3درصد افت انبارهم کمتر میباشد یعنی حتی به سقف 3درصد اوزان نرسیده بود که اعداد صحیح را نزد خودم دارم و خلاصه اینکه چون مدیرکل ازقبل ازمن بدش میآمد وبا مشگل تراشی قبلی نتونسته بود برام مشگلی جدی درست کند بسفارش خودش روی پروندهدر هیات تخلفات کمیته امداد درتهران باعث وبانی این حکم بی اساس را شده است و حتی چون به اصطلاح خودشان اختلاس بود چرا پرونده را به دادگاه صالحه و آگاهی ندادن؟ ومن هم بااینکه هنوز حکم نیامده بود مجددا به دستور مدیرکل مرا به شاخه فرعی بسیار دوری انداختن که واقعا نهایت ظلمو درحقم کرد و از خانواده ام دور شده و کارم را هم خراب کرده تا اینکه حکم که آمد بدون تصفیه زدم بیرون و بسیار بسیار شرایطم را غیرقابل تحمل کرد تا جای که حتی پدر بیچاره ام سکته کرده و فوت شدن . خلاصه دکترجان منم به دیوان مجددا مراجعه وشکایت کردم که بعداز 2 سال یعنی سال 86 حکمی صادر شد که نوشته ا(۰باعنایت به اینکه آقای فرزادزمانی دردادخواست تقدیمی علیه هیات تخلفات کمیته امداد شکایت تبعیض و قبول نداشتن دفاعیات واضحو مستند خود راو تاکید به گزارشات اداره کل کمیته استان کردستان رانموده است و از شرح شکایت بسیارمفصل وی چنین استنباط میشود که به رای صادره ازهیات تخلفات درمرحله تجدید نظر به شماره 25 مورخ2/8/84 شاکی است طرف شکایت طی لایحه واصله با ایراد شبهه وقوع شکایت درخارج از فرجه قانونی یکماهه اعلام داشته است به اینکه: شاکی دارای سوابق متعدد تخلفاتی است و رای معترض عنه چندمین رای علیه وی میباشد و ازطرفی شاکی دلیل موجهی که نقض رای معترض عنه را ایجاب نماید ارایه ننموده و خدشه ای به رای مذکور مشاهده نمیشود درنتیجه شکایت غیرموجه تشخیص و رای به رد شکایت صادرمیگردد. رای قطعی است.) این عین رای دیوان میباشد. حال دکترجان بنده بعد از این چندسال که خبردارم آن مدیرکل بیشرف دیگر درمجموعه کمیته امداد نیست و خود وهمکارانش را از سیستم بیرون کرده اند و این خود دلیلی برای بیصلاحیت آن انسان است. و اینکه من مدارک کامل از اینکه این یک پاپوش و گرفتاری بود دارم که تمام مدارک و پرونده هم کاملا در دیوان و دفترمرکزی کمیته امداد موجود است و مسپله دیگر اینکه اگر من کسری انبار داشتم چطور میشود که صندوقم درست بود ؟ اگرمن کسری انبار داشتم پس چطور میشود که حتی یکنفر وجود نداشت که عارض بشه و بگوید من پول و کوپن تحویل داده ام ولی جنسی دریافت نکردم ! یا اینکه مگر میشود کسی کسر انبارداشته باشد و لی مازاد هم داشته و مازادهارا به اداره کل عودت دهند؟ این سوالهارا اگر از یک کارشناس مالی و یا حسابدار بپرسید متوجه میشوید این یک حساب دو دوتا چهارتاس ومشخصه که یک دسیسه یوده ویا اصلا مگر من از موضوع قبلی تبرءه نشده بودم و به حکم دیوان مجددا سرکار نرفتم پس چرا نماینده کمیته امداد ازخدا نترس در دیوان گفته که من دارای سوابق تخلفاتی بودم و یا چطور خود دیوان نمیپرسد که کدام سوابق و به حرف نماینده کمیته امداد آنهم بعد از فرجه قانونی مراجعه کرده و بسنده میکند؟ اصلا آیا کدام آدم بیشعوری حاضره بعد از آنهمه بدبختی مجددا خودشو در مخمصه بندازه ؟ شمارابخدا کدام مارگزیده ای بوده که از ریسمان سیاه و سفید نترسه؟ انهم بقول خودشان برای 3 میلیون تومان؟ شماخودتان قضاوت کنید برای 3 میلیون تومان آنهم کالا آنهم کالای دارای کوپن؟ مگرمیشود؟ ( مبلغ و ارزش کالاها 3ملیون تومان میباشد) حال دکترجان من از قسمت معاضدت دیوانعدالت سوال کردم که گفتند:برابر ماده 17 دیوانعدالت اداری میتوانم اعاده دادرسی نمایم یادرصورت اعتراض به رای صادره (اینجا باید بگویم که من به تجدیدنظر دیوان هم اعتراض نکردم) میتوانید توضیحات مربوط به درخاست اعمال ماده 16 و 18 قانون مراجعه کنید. .خلاصه دکترجان ببخشید که طولانی شد چراکه خواستم کل ماجرا روشن شود اینک نیاز به یک وکیل باتجربه مثل شماردارم تا انشاالله بتونه با اعاده دادرسی خوب وجامع تبرءه منو بگیره و حق و حقوق این چندسالم رابگیرم و شروع بکار شم. انشاالله. حقیر فرزادزمانی