سلام، من ٢ ماهه عقد کردم و از روز عقد من و همسرم خونه مادر من زندگی میکردیم البته به خودش راضی بود یعنی خودش ازم خواست، تو این مدت ما باهم خیلی خوب بودیم و همدبگرو خیلی دوست داشتیم همسر من ادمی بود که طاقت نداشت ١٠ دقیقه از من بی خبر باشه، مشکل ما خانواده همسرم هستش که مدام سعی میکنن تو کارای ما دخالت کنن و همسرم هم میگه نه من نمیتونم به خانوادم بی احترامی کنم و زمانی که میگفتم بی احترامی نیست فقط بگو ما خودمون باید تصمیم بگیریم یه جوری میشد من نمیفهمیدم که از خانوادش میترسه که اون شب که شوهرمو بردن خونشون متوجه شدم، میدونین مشکل ما اینه که مامانش میگه باید هر روز بیای بهم سر بزنی و هر مهمونی برای ما اومد باید بیای اونجا من که گفتم بایدی در کار نیست و من هر موقع دوست داشته باشم میام گفت پسرم باید بیاد لازم به ذکر که شوهر من یه راننده اژانسه و چون باباش گفت که کمکت نمیکنم برای جشن عروسی من گفتم من جشن نمیخوام تو کار کن میریم یه خونه رهن میکنیم میریم سر زندگیمون، خب با این وضعیت شغلی و توقع خانوادش که ما صد سال دیگه هم نمیتونیم خونه رهن کنیم، بعدش یه شب خانواده شوهرم اومدن خونه ما درمورد این مسائل حرف زدیم که من به پدر شوهرم گفتم پسرتونم اینطور زوری راضی نیست که بیاد اونجا چون خودش این حرف و بهم زده بود که بعد یکمی حرف زدن اینا خواستن برن خونشون شوهرمو به بهانه جا به جا کردن کمد با خودش برد که شوهرم راضی نبود بره بعد که رفت من هرچی زنگ میزدم گوشی و به شوهرم نمیدادم منم رفتم خونه پدر شوهرم وقتی رفتم میخواست منو بیرون کنه خلاصه اونجا کلی بحث و دعوا شد اجازه نمیدادن شوهرم بیاد خونه تا من حالم بد شد پدر شوهرم ماشین شوهرمو ازش گرفت گوشیش و هم که خاموش کرده بود همون اول مارو رسوند خونه اومدیم خونه شوهرم گفت بابام منو زده وقتی هم که من اونجا بودم به زور بهش گفت ماشینتو باید بفروشی و بعدشم شوهرم گفت باشه میترسه از خانوادش، اون شب گذشت فردا صبح پدر شوهرم اومد در خونه ما دنبال شوهرم به بهانه کارای ماشین بهش گفت مدارکت و بردار و بیا شوهرم به من گفت نترس زود میام بهت قول میدم ولی از اون موقه ٣/4 روز میگذره که نیومده خونه گوشیش خاموشه پدر شوهرم هم اول گفت پسرم گفته نمیخوام زندگی کنم بعد که باز زنگ زدم گفت نمیدونم کجاست دیگه زنگ نزن نمیدونم باید چیکار کنم مشاوره رفتم گفت برو درخواست طلاق بده چون مردی مه نمیتونه حرفشو بزنه و دفاع کنه از خودش بع درد زندگی نمیخوره. الان من مهریه ام ٨١4 تا سکه و یه سفر ١٠ روزه به ترکیه هستش و تو سند ازدواجم قید شده حق سکونت با منه و لی اون شب پدر شوهرم گفت باید بیای خونه ما زندگی کنی زندگی پسرم باید زیر نظارت من باشه، حالا من بلا تکلیفم اگه اصلا خودشو نشون نده من مهریمو چطور باید بگیرم خواهش میکنم کمکم کنین

پست های مرتبط
سلام مطابق با قانون تملک آپارتمانها مدیر ساختمان جهت رفع مشکلات ساختمان اقدام و از شارژ هزینه و از ساکنین یا مالکین وصول می کند
سلام امور مالیاتی فقط سند رسمی را ملاک قرار میدهد و معمولا سند را خود افراد ارائه می دهند
سلام در صورتی که مرد متقاضی طلاق باشد مرد باید امادگی پرداخت حقوق مالی زوجه را مثل نفقه تا پایان عده ، اجرت المثل دوره زوجیت ، جهیزیه ، و مهریه را داشته باشد
به موجب قانون بیع فاسد فاقد اثر حقوقی هست و از طرفی جهت معامله باید مشروع باشد تا عقد باطل نباشد
سلام وقت بخیر در جرایم مالی معمولا دادگاه اگر مبلغزیاد باشد وثیقه اخذ می کند در جرایم با مبلغ کم تا دو برابر مبلغ کفالت اخذ می کنند
