×

شخصیتی

همه چیز درباره " شخصیتی "

شخصیتی

با سلام. همسرم در دادگاه خانواده برعلیه من شکایت کرده است که چون من مشگل روانی دارم از جانب من امنیت جانی ندارد. منهم در دادگاه گفتم که حاضرم بهمراه همسرم توسط پزشکی قانونی معاینه شویم. در پزشکی قانونی از همسرم هیچ معاینه ای بعمل نیاوردند و پس از چند مرحله آزمایش روی من وقتی به هیچ نتیجه ای نرسیدند طی نامه ای به دادگاه اعلام نمودند "زوج مبتلا به برخی ویژگی های اختلال شخصیتی بوده که بالقوه خطرناک است و .." . این نتیجه بمن ابلاغ نشد و قاضی نیز برمبنای آن برعلیه من حکم صادر کرد. اکنون من به یک روان پزشک مراجعه کرده ام و ایشان گواهی کرده است که من سالم هستم. آیا من میتوانم برعلیه پزشکی قانونی طرح شکایت کنم؟ به کجا مراجعه کنم؟ برعلیه قاضی چطور؟ ممنونم

باعرض سلام، در پاسخ، بعرض می‌رساند که مرجع اعتراض به نظریه پزشکی قانونی، همان مرجع در هیئت سه نفره و بالاتر میباشد

مشاهده پاسخ کامل

1- پسری 25 ساله دارم که هنوز بعد از 7 سال تحصیل نتوانسته است مدرک کارشناسی خود را بگیرد. در تابستان 94 وقتی من با پسرم راجع به درس نخواندن او و خود درمانی اش بحث میکردم ابتدا پسرم به تحریک همسرم با من دست به گریبان شد و سپس همسرم وارد دعوا شده و با پلیس تماس گرفت و مدعی شد که من او را زده ام و فردای آن روز ضمن خودزنی و ایجاد کبودی در انگشت کوچک دست خود به پزشکی قانونی مراجعه نمود و تاییدیه آنها را گرفت و در دادسرا طرح دعوا نمود و دادگاه نیز پس از طی مراحلی من را محکوم نمود. اینجانب به حکم دادگاه اعتراض نموده ام ولی تا کنون نتیجه نهایی اعلام نشده است. 2- چون همسرم از همان زمان از تمکین خاص خودداری میکند من به دادگاه خانواده شکایت کردم ولی چون دادگاه از من شاهد طلب نمود و اینجانب نیز نمیتوانستم شاهدی معرفی کنم شکایت من رد شد. 3- در چند ماه قبل همسرم با مراجعه های مکرر به دادگاه خانواده مطالبه مهریه و اجرت المثل را نموده و اینجانب نیز پس از تعیین آنها توسط دادگاه مبالغ مربوطه را به دادگاه پرداخت نمودم 4- اینک همسرم ضمن ارسال دادخواستی جدید به دادگاه خانواده با استناد به حکم صادره در بند 1 و بدون آنکه هیچ مدرکی ارائه بدهد مدعی شده است که اینجانب دارای " بیماری روانی و اختلال شخصیتی پارانوئید " میباشم و اظهار نموده که ماندن نامبرده در منزل اینجانب متضمن خوف ضرر جانی برای اوست و درخواست صدور حکم مبنی بر تهیه مسکن جدا برای خود نموده است. تقاضا دارم ضمن راهنمایی اینجانب بفرمایید 1-چه راه حلهایی برای اینجانب متصور است 2- من میتوانم متقابلا چه اقداماتی بر علیه همسرم انجام بدهم؟ 3- آیا این درخواست میتواند دلیلی بر این باشد که همسرم میخواهد از تمکین خاص خودداری نماید؟ اگر چه همین الان نیز همسرم از تمکین عام و خاص خودداری میکند

در رابطه با ادعای خانم، قضات با تحقیقات معمول و استفاده از نظر کارشناس رسمی دادگستری و ارجاع امر به ایشان نسبت به ادعای خانم تحقیق کرده و دادخواست وی بر اساس مواد

مشاهده پاسخ کامل

سلام دختری 24 ساله هستم در منطقه کرد نشین ساکن هستم برادری بشدت متعصب دارم که ادامه زندگی را برایم سخت کرده همیشه محدود بودم پدرو مادرم پیر و کهولت سن باعث میشود نتوانند از من به خوبی دفاع کنند موقعیتها خوبی از لحاظ شغلی و ازدواج به من پیشنهاد شده اما هر بار بعلت تعصب شدید برادرم نتوانسته ام جواب دلخواهم را بدهم هر وقت نسبت به نظر برادرم نظر مخالفی داده ام از جانب ایشان مورد کتک قرار گرفته ام همچنین بعلت حفظ آبروی خانواده ام برای جلوگیری از هر گونه برخورد فیزیکی و لفظی سکوت کرده ام متاسفانه تمام موقعیتهایم را از دست داده ام هم از نظر شغلی و هم ازدواج چون برادرم شغل مناسبی ندارد ونصاب ماهواره است. از لحاظ شخصیتی بسیار انزوا دوست و اجتماع گریز با اعتماد بنفس پایین می باشم با آقایان اصلا نمی توانم بخوبی ارتباط بگیرم که همه ی این اختلالات ناشی از تعصب کورکورانه و نابجای برادرم در من ایجاد شده واقعا خسته شده ام بطوری که حتی به خودکشی فکر کرده ام اما اعتقاداتم مرا پایبند این دنیا نموده اند ازشما خواهشمندم از لحاظ قانونی ، راه هایی که به آن محق هستم را نشان دهید.

با توجه به اینکه شما به سن قانونی رسیده اید می توانید در شغل مناسبی مشغول به کار شوید همچنین اگر فرد مناسبی برای ازدواج یافتید با گرفتن اجازه ی پدر ( و نه اجازه برادر ) می توانید ازدواج کنید و در صورتی که

مشاهده پاسخ کامل

با سلام و خسته نباشید از حضورتان سوالی دارم ممنوم می شوم مرا راهنمائی بفرمائید. بنده دارای موسسه تحصیلات تکمیلی در بابل می باشم به مدت سه سال دخترخانمی در سمت منشی با این موسسه همکاری داشته اند با درک مشکلات شخصی و روحی ایشان در مدت فعالیت شان همراهی های دوستانه بسیا ری داشته ام ، حدود پنج ماه قبل به خواست ایشان با انصراف از همکاری شان موافقت کرده و با رعایت احترام حق و حقوق ایشان تسویه شد . روز گذشته ایشان با انگیزه ضرر زدن به اعتبار و آبروی شغلی ، شخصیتی و خانوادگی ام بدون اذن و رضایت بنده با رفتاری نامتعادل و فریاد با بکارگیری الفاظ رکیک و نسبت های ناروا و بهم ریختن وسایل موسسه در داخل واحد و سالن مجتمع در نهایت عدم تعادل روانی اقدام به افترا و هتک حیثیت نمودند. با توجه به اینکه تنها شاهدین ماجرا آشنای ایشان و یکی از همکارانم بوده اند ، از آنجائی که فردی بسیار محتاط و آبرومند واز خانواده ای خوشنام می باشم و آسیب های که به اعتبار شغلی و شخصیتی و خانوداگی ام وارد شده با توجه به اوضاع آشفته دادگستری این امر قابل اثبات ، تعقیب و مجازات است؟! لازم بذکر است که حقوق ایشان بر اساس قانون کار نبوده و بصورت توافقی همکاری داشته اند و اینکه در برابر نسبت های ناموسی که بارها به خانواده ام داده اند (حتی افراد خانواده را ندیده اند) سیلی محکمی زده ام . با توجه به موارد مطرح شده خواهشمندم در این تصمیم گیری راهنمایم باشید. سوال دیگری که از حضورتان دارم چند سال قبل بعد از داشتن مدت کوتاهی زندگی مشترک جدا شده ام آیا شناسنامه ام به منظور حذف نام همسر سابق ام قابل تعویض است؟ "با سپاس فراوان و آرزوی موفقیت روز افزون"

با درود، در صورت طرح شکایت و شهادت همکارتان و یا اقرار صریح یا ضمنی ایشان ،می توانید به سبب توهین او را مورد تعقیب کیفری قرار دهید .در این که به ایشان سیلی زده اید از نظر قانونی واکنش صحیحی نبوده است و این واکنش شما می تواند در صورت

مشاهده پاسخ کامل

با سلام باتشکر از شما که در سوال قبلی من را راهنمایی کردید مشکلی دیگر دارم که نمی دانم راه حل قانونی دارد یا نه پدر ومادر من 30 سال پیش در نتیجه اشتباهات وندانم کاری بزرگترهایشان بعداز1سال زندگی مشترک از هم جدا شدند وبه خاطر لج بازی مادرم مرا که در ان زمان 1ماهه بودم پیش پدرم گذاشت ورفت چند ماه بعد پدرم که نمی توانست از من مراقبت کند ازدواج دیگری کردودر شناسنامه من به جای اسم مادرم نام نامادریم است به خاطر نفرتی که از نامادریم دارم بعداز ازدواج همسرم خیلی سعی کرد که این اشتباه را درست کند ثبت احوال وحتی دادگاه هم رفتیم ولی چون مدرکی نداشتیم نشد قسمت دردناک زندگی من که خیلی ازارم میدهد این است که مادرم را با این که از بستگان شوهرم است و دریک شهر زندگی میکنیم واز محل اقامت همدیگر هم اطلاع داریم تا به حال ندیده ام واگر از کنار همدیگر هم رد شویم او را نمی شناسم افراد زیادی تا به حال پا درمیانی کرده اند که همدیگر را ببینیم ولی مادرم هنوز کینه گذشته را به دل دارد ونمی خواهد مرا ببیند من چه گناهی دارم که باید به اتش ان ها بسوزم وبعد از 30 سال هنوز تشنه دیدار مادرم بمانم من درارزوی دیدار مادرم ودر حسرت یک نگاهش به هر دری زدم ولی انگار دستهایی نمی خواهند که ما به هم برسیم مادرم 5سال پیش ازدواج دوباره کردواین کار مرا سخت تر کرد همسرم حتی با شوهر مادرم هم صحبت کرد ولی او هم نتوانست مادرم را قانع کند که به دیدنش بروم سوال من این است ایا در این دنیا کسی یا قانونی نیست که بتواند دختری را که 30 سال با رنج بی مادری بزرگ شد در حالی که مادرش چند متر ان طرف تر روی خود را از او می پوشاند به مادرش برساند من مادرم رابا اینکه مهر مادری از او ندیدم میستایم واورا دوست دارم ور ارزوی یک لحظه دیدارش میسوزم مادرم انسان مومن وبا شخصیتی است و تا حدودی حق گذشته ها را به او میدهم ولی دربرخورد با قضیه من اشتباه میکند من در ان زمان طفلی 1ماهه بودم و گناهی ندارم که حالا بخواهم تاوان ان را این طور بپردازم من الان خودم مادر هستم ویک فرزند 12 ساله دارم امیدوارم که در این ماه رمضان خدا نظری به من بکند وراهی پیدا شود که من بتوانم چهره مادرم را ببوسم انسان های زیادی هستند که به دنبال کار خیرهستنند به خدا اگر کسی بتواند این گره را باز کند ثواب بارها سفر حج وزیارت را برده است با تشکر

همانگونه که خود شما حدس زدید مشکل شما راه حل قانونی ندارد- پیشنهاد من به شما

مشاهده پاسخ کامل

مصوبه-«سند-تحول-بنیادین-آموزش-و-پرورش»

مصوبه «سند تحول بنیادین آموزش و پرورش»

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.