با سلام من با زنم طی توافقی که با همدیگه داشتیم تصمیم به طلاق توافقی گرفتیم و پس از ارائه دادخواست و انجام مراحل مشاوره سرانجام در دادگاه حاضر شده و رای دادگاه مبنی بر گواهی عدم امکان سازش صادر شده و چند روز بعد به همراه زنم به دادگاه مراجعه کرده و رای دادگاه به هر دوی ما ابلاغ شد و گفته شد به مدت 3 ماه فرصت داریم به یک محضر مراجعه نموده تا نسبت به اجرای صیغه طلاق اقدام شود توافق بین ما که در رای دادگاه هم ذکر شده مبنی بر بخشش مهریه و اجرت المثل و نفقه از طرف زن بوده و در ازای اون اینجانب تعهد نموده تا یک دستگاه آپارتمان با مشخصات ارائه شده را به ایشان انتقال بدهم که من هم طبق رای دادگاه اقدام نموده و سند آپارتمان را به نام ایشان انتقال داده ام و راجع به فرزند هم نزد پدر بوده و آخر هفته ها پیش مادر و درخصوص جهیزیه هم از آنجایی که کلیه جهیزیه توسط اینجانب خریداری شده بود در رای آمده جهیزیه را نمیخواهم. در حال حاضر که رای دادگاه به هر دوی ما ابلاغ شده و طی این مدت سه ماهه باید به محضر برای صدور صیغه طلاق بریم متاسفانه زنم زده زیر حرفاش و میگه من محضر نمیام و میخوام وکیل بگیرم بابت اینکه من مهریه ام را میخوام و نمیخوام ببخشم. سوالم اینه آیا در چنین شرایطی که رای دادگاه مبنی بر گواهی عدم امکان سازش صادر شده و حتی در رای دادگاه ذکر شده زوجین حق رجوع به مابذل و حق اعتراض نسبت به رای صادره را از خود صلب و ساقط نمودند آیا از لحاظ قانونی زنم میتونه بگه محضر نمیام و برای گرفتن مهریه مجددا میخواد اقدام کنه؟ در چنین شرایطی من چه اقدامی میتونم انجام بدم و آیا میتونم خودم به تنهایی به محضر مراجعه کنم؟ لطفاً در این زمینه به من مشاوره بدهید تا از این سردرگمی در بیام. با تشکر فراوان

باسلام واحترام - اینجانب درتاریخ 1398/4/30 با تقدیم لایحه به مدیرکل دادگستری استان ، تقاضای اعمال ماده 477 قانون آیین دادرسی کیفری مبنی بر خلاف بین بودن رآی دادگاههای بدوی وتجدیدنظر با شرع مقدس و اشتباه درمحاسبه میزان مالکیت ثبتی خود را نموده ام. نامه مذکور حسب دستور کتبی مدیرکل ثبت دفتر و جهت بررسی درنوبت رسیدگی قرارگرفته و تاکنون به جهت مفتوح بودن پرونده درشعبه اجرای احکام ، به دفتر مدیرکل ارجاع نشده است. حال سئوال این است که برابر ماده 477 آیا می شود چنین برداشت نمود که با ثبت تقاضای اعمال ماده 477 دردفتر مدیرکل و اخذ دستورایشان ، جلوی اجرای حکم دادگاه تجدیدنظر گرفته شود یا خیر ؟ یا بایدصبر کرد تا حسب موافقت مدیرکل و دستور دیوان عالی کشور جلوی حکم را گرفت ؟ سپاسگزارم . شخصی از بنده نزد دادگاه شکایت کرده به جرم تهدید به مرگ، فحاشی و افترا و تهمت و کتک کاری. جواب پزشکی قانونی این بود که هیچ آسیبی مشاهده نشده و شاکی سالم و تندرست است. شاکی همچنین صدایی به عنوان مدرک به دادگاه داده و ادعا کرده که صدای من است. ابتدا بازپرس مرا خواست. پیش بازپرس تمامی اتهامات را رد کرده و همچنین نوشتم صدای من نیست و شاهد دارم و اسامی شهود را با آدرس محل سکونت نوشتم. همچنین استشهاد محلی را که خودم از محل حادثه تهیه کرده بودم در پرونده گذاشتم. در استشهاد محلی 6 تا از همسایه تایید کردند که هیچ حادثه ای اتفاق نیفتاده. در جلسه بعدی دادگاه من و شاکی احضار شدیم. شاکی هیچ شاهدی نداشت و تنها مدرکش صدا بود. ولی من شاهد داشتم ولی بازپرس گفت لازم نیست و شاهدهای من را احضار نکرد و من دوباره تمامی اتهامات را رد کردم. 20 روز پیش بازپرس من را دوباره احضار کرد من دو شاهد مرد بردم چون در برگه احضاریه نوشته بود برای دفاع از خود بیام دادگاه. به بازپرس گفتم شاهد های من اینجا هستن برای شهادت دادن ولی دوباره گفت لازم نیست. فقط دوباره از من پرسید صدای من است یا نه و من گفتم صدای من نیست. برگه ای به من داد که امضا کنم و فقط سه خط جای خالی داشت و گفت آخرین دفاع را بنویس. در این برگه مشخصات بنده نوشته بود و آدرس محل سکونتم و باقیش دست خط بازپرس بود که خوانا نبود. لطفا راهنمایی کنید که چکار کنم و اصلا این برگ آخری چی بود که امضا کردم.